فیلمنامه سریال : وضع اقتصادی پس از هدفمندی یارانه ها( 7 )
قسمت هفتم : فردای آنروز در دانشگاه ، یه پسر دانشجوی دیگه با نامزدش درحال صحبت می باشند
نامزدش : عزیزم ، من خیالم خیلی راحته . پدر تو که ، یه کارخانه داره . هم داره کاره تولیدی انجام میده و هم چند نفر دیگه مثل خود ما هم داریم از حقوق آن زندگی می کنیم . بی خودی هم نگران بالا و پایین شدن بازارهای دیگه نیستیم . اصلا به ما چه ربطی داره که ارز یا طلا یا خونه بالا بره یا پایین بیاد . مواد اولیه تولید ما هم که داره از داخل تامین میشه . خیلی خوبه نه ؟
پسردانشجو : آره ، خیلی خوب بود ...
نامزدش : یعنی چی که خیلی خوب بود ؟ مگه الان نیست ؟
پسردانشجو : آخه پس از هدفمندی هم هزینه های تولید بالا رفت و هم قیمت مواد اولیه بخاطر افزایش ارز بالا رفت ، بخاطر اینکه الان دیگه ما قیمت هرچیزی رو با قیمت جهانی اون مشخص می کنیم ، حالا میخواد وارداتی باشه یا از داخل تامین بشه . الان پدرم زنگ زد و گفت نتونسته چک های کارخانه رو پاس کنه ، برای همین ام می خواد کارخانه رو تعطیل کنه ... من بهش گفتم که میتونه از بانک وام بگیره . ولی گفت با توجه به افزایش نرخ بهره بانکی ، دیگه نمی صرفه از بانک هم وام گرفت .
نامزدش : یعنی به همین راحتی می خواد در کارخانه رو ببنده ؟ خوب از یک طریقی میتونست ماشین آلات کارخانه رو عوض کنه تا هزینه های تولیدرو کاهش بده ؟ الان که دیگه همه از تولید ملی دارن حمایت میکنن ...
پسردانشجو : خودت بهتر میدونی که اگر دولت از سهم تولید ، اعتبار تعویض ماشین آلات رو میداد ، باز میشد امیدوار بود ، ولی آلان همه راهها بسته به نظر میرسه .
نامزدش : یعنی تو هم مجبوری زمان ازدواجمون عقب بندازی ؟
پسر دانشجو : خب دیگه چاره ای نیست .
نامزدش : برو زودتر از جلوی چشمهام دور شو تا چیزی بهت نگفتم . دیگه ام سراغ منو نگیر ، با این همه افاده که ، پدرم کارخانه داره ، پدرم کارخانه داره ..... و همینطور که دور میشد ... پدر م کارخانه داره ، پدرم کارخانه داره ...